کار کودکان ممکن است شکل عادی کارمزد و در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهای خدماتی را داشته باشد، و یا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خیابانی باشد. کار آنها ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر دائم باشد.
کار کودکان ممکن است شکل عادی کارمزد و در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهای خدماتی را داشته باشد، و یا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خیابانی باشد. کار آنها ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر دائم باشد.
اصطلاح «حاشیه نشین» که گاهی با نام هایی مانند «زاغه نشین»، «آلونک نشین»، «حلبی آبادنشین»، «گودنشین» و «کپرنشین» هم شناخته می شود، برای نخستین بار توسط رابرت پارک؛ جامعه شناس آمریکایی به کار برده شد. او در مقاله «مهاجرت بشر و انسان حاشیه نشین»، درباره افراد حاشیه نشین چنین نظری دارد: «حاشیه نشینان کسانی هستند که از لحاظ فرهنگی انسانی دورگه بوده و در زندگی فرهنگی دو جمعیت متمایز قرار گرفته و زندگی می کنند و با هر دو گروه نیز شریک هستند. این افراد مایل نیستند از گذشته خود بگویند و هنوز همه ابعاد جامعه میزبان خود را نیز نپذیرفته اند.»
١١ درصد از جمعیت ٧٥ میلیون نفری کشور، در حاشیه شهرها بهویژه کلان شهرها به سر میبرند. مناطقی که فاصله نزدیک با مراکز اداری و حاکمیتی شهر دارند و مملو از مردمی هستند که سلامت و بهداشت آنها مغفول مانده و قدم زدن در بین آنها تنها افسوس و شرمندگی را تداعی میکند.
خبر گور خوابهای شهریار مطمئنا باید ذهن هر کدام از ما ها را که ذره ای نوع دوستی هنوز برایمان باقیمانده درگیر کرده باشد عکس حال و روز تاسف بار مردمانی که نفس میکشند اما به استقبال مرگ رفته اند فقط به جرم نا امیدی از دنیای ما زندگان واقعا تکان دهنده بود، در حدی که می بایست همان لحظه ی رویت عکس یا خبر ، من ، شماو مسئولین به دادشان می رسیدیم اما فقط نظاره گر شدیم .
قلبم به درد آمد از برخورد با آنها که به نظرم شنیعترین تدبیر و رفتار سر زد از ما...
مگر به چوب می رانند انسانی را که خود به آخرین چرخه ی حیات بشری پناه برده؟ مگر به تازیانه می زنند کسی را که به ناچارپایینترین نوع منزلت انسانی را برگزیده؟؟؟؟ چه رفتارغیر متعهدانه ای بود که سر زد از ما در دنیایی که انسانها برای نجات یک حیوان از هم سبقت می گیرند؟؟؟؟ مگر ما اعضای یک پیکر نبودیم و نیستیم؟؟؟؟
آیا به تازیانه زدن و راندنشان از غم انگیز ترین مکان زندگان مساله را حل کرد؟ تاراندشان به جای دیگر و توهین و تحمیقشان آسانتر بود یا هدایتشان به یک مثلا گرمخانه ولو با کمترین امکانات؟ در کجا به دنبال کرامت انسانی می گردیم؟ در سیلی زدن به صورت زن دستفروش یا کتک زدن به تن رنجور از دنیا رانده ی یک گور خواب؟؟؟؟ مگر میشود عضو به درد امده را کند و به دور انداخت و آنوقت فکر کنیم که هیچ مشکلی هم در چرخه انسانیت پیش نخواهد آمد ؟؟؟ به انسانیت قسم که " این جهان کوه است و فعل ما ندا ...."
آرزو می کنم که خبر تاراندن گور خوابها از قبرستانها کذب بوده باشد و همه ما پشت به پشت هم ایستاده باشیم برای اعلام این خبر که گور خوابهای شهریار ساماندهی شدند و به یگ گرمخانه ،به یک محیط امن که در شان منزلت و کرامت انسانی است هدایت شدند...
هیچ گور خوابی امشب در گور نخواهد خوابید اگر فقط ذره ای به شرافت ما برخورده باشد.
""سحر ولی زاده ۸ دیماه ۹۵""
جشن یلدا آیینی است مردمی ،اما از آنجا که این جشن در شمار جشن های بنیادین و رسمی مانند نوروز ومهرگان وسده نبوده
آن چه از شب یلدا در سخن پارسی بازتابی گسترده یافته است کارکردی زیبایی شناختی آن است. از آن جا که این شب ،درازترین شب سال است و در پی آن تیره ترین شب،نماد بلندی وتیرگی است.
در جشن و آیین شب یلدا هنجار و رسم و راه بر آن بوده وچنین هست که خانواده ها گرد هم می آیند و راه فال زدن با دیوان حافظ یا خواندن یا مشاعره در این شب بیشتر روایی داشته است
شب یلدا شب زادمان مهر است و مهر در تاریخ و فرهنگ ایران با خورشید پیوند گرفته ودرهم آمیخته است. نیاز به دمیدن خورشید ودمیدن در این شب نیازی پرشور شمرده می شده است.
ایرانیان دلبسته خورشید و روشنایی و روز ،خود را شایسته می دانستند که هنگام دمیدن خورشید بیدار باشند.
آجیل این شب در کنار شعر ،یکی از نمادهای بایسته در خوان این شب است.
در مورد هویت شهری باید گفت که چون “شهر” خود پدیدهای چند وجهی و سیستمی است که از زیرسیستمهای مختلفی تشکیل شده است، هویت ناشی از آن (هویت شهری) نیز باید هم در معنای عام آن و هم متکی بر عناصر ساختاری متشکله آن، تعریف شود. از طرف دیگر چون هویت بازنمود ذهنی از پدیده عینی است لذا هویت هر پدیده از دو جزء اساسی عینی و ذهنی تشکیل میشود. لیکن زمانی میتوان برای شیئی یا پدیده هویت قایل شد که آن عامل عینی باعث بروز برانگیختگی (بازنمود) ذهنی مشابه در ذهن گروه معینی شود. بنابراین میتوان هویت را بازنمود ذهنی مشابه پدیده عینی از سوی گروه معینی دانست. این گروه میتواند ساکنین یک محله یا یک شهر باشد، تا کل مردم یک کشور، و در مراتبی، تا جامعه بشری را میتواند شامل شود. میزان شمولیت و گستردگی “گروه” به مقیاس و حوزه اثرگذاری پدیده مفروض باز میگردد.
براساس آماری که سازمانهای جهانی اعلام کردهاند در حال حاضر بهطور متوسط از هر هفت نفر جمعیت کره زمین یک نفر حاشیهنشین است که این آمار در کشورهای در حال توسعه یک نفر به ازای هر سه نفر را نشان میدهد. تاکنون پیشبینیهای زیادی درباره میزان افراد حاشیهنشین در دهههای آینده صورت گرفته است.
برخی از این پیشبینیها تعداد افرادی را که تا سال ۲۰۲۰ بهعنوان حاشیهنشین معرفی میشوند ۱۴۰۰ میلیون نفر اعلام کرده است که از این میزان ۱۳۵۵ میلیون نفر آن در کشورهای در حال توسعه و پنج میلیون نفر آن در کشورهای توسعه یافته خواهد بود. برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد نیز با توجه به رشد جمعیت در سراسر جهان، جمعیت حاشیهنشینان در سال ۲۰۳۰ را حدود دو میلیارد نفر پیشبینی کرده است. در ایران نیز وضعیت حاشیهنشینان همگام با آمارهای جهانی در حال رشد است.